خانم " بیبنگتون " ساکن شهر " الکساندریا " در ایالت لوییزیانا در ساعت دو چهل دقیقه بعد از ظهر روز یازدهم اکتبر 1958 به داخل حیاط خانه اش پیچید و ماشینش را پارک کرد . وقتی شروع به رفتن به طرف در عقب منزلش کرد , صدای شرشر ابی را شنید که به نرمی به چمن خانه اش میخورد و نیز به روی شیروانی سقف تاپ تاپ میکرد . البته چیز قابل توجهی در ان نبود بجز اینکه افتاب میدرخشید و مطمئنا هوا بارانی نبود ! او فکر کرد که این فقط مقداری اب است که از ابپاش همسایه شان فوران کرده است. مشگل این بود که همسایه ها اصلا ابپاشی نمیکردند , ولی اب به شرشر ادامه می داد. شاید لوله ترکیده بود ؟ برسی ها نشان داد که تمام لوله ها سالم بوده وهیچ شلنگ یا شیر ابی در خارج از خانه هم باز نبوده است..حالا موضوع جالبتر شده بود.. بارش اب سرعتش زیاد شده و تنها بر سقف منزل خانم " بیبنگتون " میبارید..خبرنگاران و تیم های اتشنشانی و ازدهام مردم در اطراف منزل خانم " بیبنگتون " بیشتر بیشتر می شد... چگونه ممکن است در هوایی صاف و گرم باران تنها بر بام یک خانه ببارد.؟ بارش باران انقدر زیاد شد که ناودانها تحمل حجم این همه اب را نداشتند ...این باران بیش 28 ساعت تنها در ان نقطه بارید و سپس قطع شد .

 

 

 

اما یکی دیگر از بارشهایی را که برایتان در نظر گرفته ام شاید باورنکردنی ترین بارش از این نوع باشد!! دکتر "ویلیام واترمن " و همسرش در یک منزل هشت اطاقه و زیبا نزدیکی شهر " وینزور " از ایالت " ورمونت " بخوبی و خوشی زندگی میکردند , تا اینکه در ماه سپتامبر سال 1975 مشکلاتشان شروع شد . اولین بار که متوجه بحران شدند ,وقتی بود که یک روز صبح کشف کردند نوعی شبنم عجیب و سنگین روی اثاث خانه جمع میشود . این شبنم مثل قطرات روشن و درخشان اب یا قطرات عرق روی پوسته درب و روی صندلی ها و همه نوع اثاثیه چوبی جمع می شد . خانواده واترمن کوشیدند تا مسله را با پاک کردن قطرات بوسیله اسفنج رفع کنند . ولی بعد از انکه سیزده سطل اب را طی دو روز خالی کردند , تازه به سر جای اولشان برگشتند و فهمیدند که این کار بی ثمر است !! نیاز به گفتن نیست که دکتر و همسرش از فهم این امر که چرا چنین چیزی در خانه ای که انها 9 سال بی دردسر را در ان سپری کرده اند اتفاق می افتد.. دکتر گزارش داد یک روز که داشت ظرف محتوی انگور را از اتاقی به اتاق دیگر می برد , در طی همین مدت کوتاه ظرف پر از اب شده بود !! همانطور که انتظار میرفت انها به استمداد از متخصصین بر امدند.. اما هیچ توضیحی برای این اتفاق عجیب نبود ..تنها چیزی که بود تجمع قطرات اب به روی اثاثیه منزل بود که بیشتر و بیشتر می شد..خانواده ابدیده ! مجبور شدند تمام البسه و اسباب خانه را از درون منزل خارج کنند و خودشان به یک تریلر نقل مکان کردند . تا این که بالاخره باران داخلی متوقف شد و بار دیگر ان خانه قابل زیست گشت..

 

سالها پیش یعنی در تاریخ اوت 1967 واقعه حیرت انگیزی در برزیل اتفاق افتاد, این واقعه مدتها محققان و دانشمندان را در بهت وحیرت فرو برد . در انروز گروهی از جوانان پرشور که با موتورسیکلت از " ریودوژانیرو " به " سائوپائولو " میرفتند در بین راه با منظره شگفت انگیزی روبرو شدند که هرگز در عمرشان منظره ای چنین وحشتناک را ندیده بودند . باران عجیبی میبارید,ولی نمیتوانست یک باران معمولی باشد زیرا هوا ابری نبود تا انسان تصور کند که این یک باران طبیعی است . انچه از اسمان فرو میریخت تاریکتر و سیاهتر از ان بود که انسان تصور کند که قطرات باران است !! یکی از جوانانی که در بین موتور سواران بود وکیل دعاوی بنام " مارکوندس فریرو " که در انجا حضور داشت دل بدریا زد و خود را به محل واقعه رساند, ولی با کمال تعجب مشاهده کرد که در منطقه ای به وسعت یک کیلومتر مربع از اسمان گوشت و خون میبارد !! مطبوعات " سائوپائولو " روز بعد این واقعه را در تیراژ وسیع بچاپ رساندند و اندازه قطعات گوشت را که از اسمان فرو افتاده بود 5 تا 18 سانتیمتر ذکر کردند , جنس این گوشت ها اسفنجی و رنگشان بنفش بود و هنوز قطرات خون از انها فرو می چکید! ماموران پلیس در برابر این حادثه عجیب و بی سابقه , حیرت زده برجای ماندند و کاری از دستشان ساخته نبود . پس از تحقیق دریافتند که در روز سقوط این اشیاء از اسمان, هوا صاف و افتابی بوده و در لحظه وقوع این حادثه هیچ هواپیمائی بر فراز ان منطقه پرواز نمیکرده است . در اخر چون هیچ مدرکی برای توضیح این بارش عجیب بدست نیامد پلیس برزیل با جمع اوری قطعات گوشت از روی زمین پرونده این ماجرا را مختومع اعلام کردند !!

 

 

 

در 25 مارس 1966 در مریلند بیش از 3000 پرنده مرده از اسمان به روی این شهر بارید و خسارات زیادی را برجای گذاشت .. در 17ژانویه 1969 در بریستول انگلیستان به مدت 7 دقیقه از اسمان انواع ماهی های بزرگ وکوچک میبارید... البته دانشمندان معتقدند که بخاطر انواع طوفانها و گردبادها این جانوران اسیر شرایط موجود شده اند اما در برابر این سئوال که چرا هنگامی که هیچ ابری یا طوفانی در منطقه نیست این بارندگی ها اتفاق می افتاد و چرا این بارانها تنها در یک نقطه مشخص نازل میشود... هیچ پاسخی ندارند .

 

در سال 1983 یک نویسنده امریکائی بنام " چارلز فورت " کتابی را منتشر کرد با نام " حقایق لعنتی" که بیش از 185 مورد از بارش های عجیب را با شواهد و مدارک کافی در ان ذکر کرده بود.. این کتاب در عرض دو سال بیش 70 بار تجدید چاپ شد .

 

يزد فردا 

 

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا